Joy
جمعه بعد از ظهر برای بار دوم قیلم Joy با بازی فوق العاده ی Jennifer Lawrence که بر اساس زندگی واقعی جوی مانگانو در دهه ی 90 میلادی است رو دیدم .
داستان از زبان مادر بزرگ دوست داشتنی جوی روایت میشه ... مادر بزرگ نازنینی که همیشه مشوقش بوده و تو روزای سخت، با ایمانی قوی رویاهای جویی رو باور کرده و با همه ی وجود تمام تلاشش و کرد تا زندگی جویی رنگ نا امیدی نگیره تا با وجود همه ی مشکلات کوچیک و بزرگ زندگیش که هر لحظه می تونه اونو از پا در بیاره بره دنبال رویا ی کودیکش که 17 سال پیش اونو به فراموشی سپرده و تلاش کنه که زندگی رو که لایقش هست رو دوباره از نو بسازه ... در کنار این مادر بزرگ دوست داشتنی دوست خوب دوران کودکیش و البته همسر سابقش هم جوی رو همراهی میکنند تا بالاخره جویی موفق میشه در لحظه ای که همه اونو یک شکست خورده ی بزرگ تصور میکردند، همه چیز رو تغییر بده و به جایی برسه که سفر زندگی و موفقیت هایی که در نتیجه سخت کوشی و تسلیم نشدن در برار نا ملایمات و نا امیدی داشته الهام بخش زندگی زنان بیشماری باشه که تصمیم میگرند برای تغییر زندگیشون و دست یابی به ثروت و قدرت و البته خوشبختی!
پ ن 1 : داستان جوی رو دوست داشتم و وقتی برای بار دوم دیدم ذهنم درگیر دوران کودکیم بود و رویاهایی که اون موقع داشتم... دوران کودکی که توش فقط خاله بازی بود و کارتون سیندرلا و شاهزاده ی سوار بر اسب و توجه طلبی و ...
دوران کودکی که توش خبری از ساختن آینده نبود ... فردایی وجود نداشت و فقط در زمان گذشته و حال بین دیروز و امروز مثل حرکتِ یه آونگ تکرار و تکرار می شد و بس
دوران کودکی من مثل زندگی این روزهام پر از تکرار رویای شیرین سیندرلا و در انتظار رسیدن فرشته ی مهربون بود و هست...
پ ن 2 : داستانِ جویی نداشته های منو دوباره برام زنده کرد ... نداشته هایی که الان تبدیل شدن به عقده های کوچیک و بزرگ و یکی از این نداشته های بزرگ نبودن کسی تو زندگیمه که باورم داشته باشه و حتی منو بیشتر از خودم دوست داشته باشه... باوری واقعی که دخترم تو می تونی و ایمان داشته باش و به هیچ چیز شک نکن حتی به رویای سیندرلا و فرشته ی مهربونو رسیدن شاهزاده ی سوار بر اسبت و اینقدر عاشقم باشه که منو با هیچ کسی مقایسه نکنه و با مهربونی و عشقش نزاره که روزها و شبای زندگیم رنگ نا امیدی بگیره ...
و البته جای خالی دوست واقعی و نگاه های پاک و پر از شوق و امیدی که منتظره تا تو قهرمانش بشی... مثل دختر بچه ی نازنین جویی
- ۹۵/۰۴/۰۶
- ۳۱۵ نمایش