امشب شب قدر است همه قدر بدانید...
- ۰ نظر
- ۲۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۲:۱۷
- ۲۴۰ نمایش
بیستمین روز اردیبهشت اومده و روزهای بهاری دارن یکی یکی میان و میرن و تموم میشن... استرس های حضور عمو و این فضای انتخاباتی مذخرف که لحظه به لحظه تب و تابش هم بیشتر میشه داره منو از پا در میاره... می دونم دیوانه ام ! دیوانه ام که نگرانم و استرسی میشم... جوونیم رفت... 4 سالِ پیش هم این موقع ها حالم زیاد خوب نبود و نگران بودم ولی اون روز ظهری که فهمیدم به بازی گرفته شدم و دلم شکست از دستِ خانم پ ، آخرای خرداد بود. اون موقع هم یک هفته قبل از انتخابات بود... چه روزای سختی بود... سخت تز از آخرین روزِ بهارِ 92، تابستان طولانی و برزخی بود که تموم شدنی نبود... چه 4 سالِ سختی داشتم. روزهای خوبم به 4 هفته هم نمیرسه...
.
.
.
.
دلم نمی خواد روزهای باقی مونده ی بهار 96 رو راحت از دست بدم... اصلا دیگه دلم نمی خواد هیچ روزی رو از دست بدم...
این روزا نه فقط روزهای هفته رو گم کردم که انگار خودمم گم کردم... حالِ دلم خوش نیست... نمیدونم چی شدم که این غمِ عجیب اومده سراغم و گلوم پر از بغض و چشم هام خیس اشک شدن و قلبم تیر می کشد و می سوزه...
خدایا یه دفعه چی شد که دلم شکست و بغضم ترکید و حالم خراب شد؟ خوب بودم ولی الان خوب نیستم...درست هم نتونستم گریه کنم... از چی شکستم؟ نمیدونم!
بعد از ظهری فیلم Heidi محصول مشترک سویس و آلمان که سال 2015 ساخته شده بود رو دیدم. عالی بود . ساده و دلنشین و پر از رنگ و طبیعت زیبا و حسِ خوبِ زندگی ... و چه بازیگرای خوبی... یه هایدی ناز و تو دل برو، که داستان هایدی رو برای من دوست داشتنی کرد. حالا با دیدن این فیلم می تونم بگم که واقعا هایدی جز داستان های محبوبِ من هست..
1. فیلم "هایدی" محصول 2015 سیزدهمین نسخه تصویری ساخته شده از رمان مشهور "هایدی" (نوشته "یوهانا اشپیری" نویسنده سوئیسی داستان های کودکان) با بودجه 9 میلیون دلاری با سرمایه گذاری مشترک سوئیس و آلمان است.
2. "سال های خانه به دوشی و یادگیری هایدی" (که معمولاً به اختصار "هایدی" نامیده می شود) نام رمانی اثر "یوهانا اشپیری" نویسنده سوئیسی است که نخستین بار در سال ۱۸۸۰ در قالب کتابی با نام «برای بچه ها و آنهایی که بچه ها را دوست دارند» نوشته شد. دو کتاب دنباله این داستان به نام های "هایدی بزرگ می شود" و "بچه های هایدی" توسط "چارلز تریتن" مترجم انگلیسی اثر اصلی، نوشته شدند.
3. یک منطقه توریسیتی در سوئیس به نام "هایدی لند" نام گذاری شده است.
+ وقتی دختربچه ی کوچکی بودم و حتی سال های بعدش هر وقت کارتون هایدی رو می دیدم یا وقتی کتابش رو خوندم، به خودم میگفتم چرا هایدی دوباره برگشت پیش پدربزرگش؟ من اگه جای هایدی بودم پیش کلارا می موندم ! الان هم دوست دارم ادامه ی داستان هایدی رو بخونم و ببینم وقتی بزرگ میشه هم از انتخابش راضی هست یا نه!
+ خب الان به جز دیزنی لند دوست دارم هایدی لند رو هم ببینم!
La La Land رو دیدم و می تونم دوباره هم ببینم... Emma Stone و Ryan Gosling فوق العاده بودند... از نیمه ی دوم فیلم کاملا مسحور شده بودم و همه چیز فوق العاده بود. بازی ها ، موسیقی، طراحی صحنه و لباس ... همه چیز عالی بود.
لا لا لند سکانس ها و صحنه های زیبایی داشت که منو در خودش غرق میکرد.... لا لا لند قدرت جادویی رویا رو به تصویر میکشه و سکانس پایانی فیلم لبخند سباستین و میا ... نگاه سباستین به میا ... حالا حالا ها در ذهنم باقی میمونه...
بعدازظهر با امیلی فیلم زیبای Mr. Skeffington 1944 با بازی Bette Davis رو دیدم. عالی بود. جز اون دسته از فیلم هایی که حتما دوباره می بینمشون!
خلاصه داستان : “فنی ترلیسِ” محبوب و زیبا مجبور می شود برای نجات برادرش “تریپی” از اختلاص و دستگیری، با بانکداری یهودی و بزرگتر از خودش “جاب اسکفینگتون” ازدواج کند و…
پ ن: این اولین فیلمی بود که از Bette Davis می دیدم و خیلی هم دوست داشتم. یکی از برنامه هام اینه که امسال فیلم های مهمی که Bette Davis بازی کرده رو تماشا کنم. چون جدای از اینکه بت دیویس از ستارگان و اسطوره های سینمای هالیود هست تا حدودی به من شبیه و در لیست role model هام قرار داره!
سکوت شب و صدای بارون...بوی خاک و هوای دل انگیز اردیبهشت...
ببار باران و غم هایم را ببر با خود
ببر با خود همه ی دل نگرانی ها و پریشانی ها و افسوس های دیروز و امروزم را
ببار و پاک کن غبار نا امیدی ها و یاس های پوچ و خستگی های مفرطم را
ببار باران... نم نم ببارو و تازه کن جانِ خسته ام را
نوید رحمتی ببار و شادابم کن
من سراپا مست بویت گشته ام بر من ببار و تازه ام کن
ببار و چون هوای بهاری اردیبهشت دل انگیزم کن
فیلم Me Before You رو دیدم... پارسال اولین و تنها رمانی که خوندم کتاب من پیش از تو، نوشته جوجو مویز بود که از پرفروش ترین های نیویورک تایمز هم هست. کتاب فوق العاده ای بود وقتی فصل اول و دوم رو که خوندمپ دیگه نمی تونستم بزارمش زمین و کمتر از دو روز تمومش کردم و بیشتر اوقات پر از بغض بودم و گاهی هم چشم هام خیس میشد از اشک هایی که بی اختیار می اومدند ...
پ ن 1: فیلم Me Before You به اندازه ی خود کتاب تاثیر گذار و مسحور کننده نبود پس بهتره اول کتابش رو خوند و بعد فیلمش رو دید.
پ ن 2: ادامه ی رمان من پیش از تو با عنوان پس از تو هم نوشته شده ... پارسال خریدم ولی اصلا برام جالب نبود و بعد از گذشت چند تا فصل گذاشتمش کنار و نمومش نکردم و واقعا حیف از پولی که بابتش دادم!
پ ن 3: یکی از بهترین سکانس های فیلم سکانس آخر بود جایی که لوئیزا در پاریس در کافه ی مارکی داره نامه ی ویل و می خونه :
جسورانه زندگی کن.
در زندگی ات شجاعت به خرج بده.
تلاش خودت را بکن.
یک جا ننشین.
آن جوراب شلواری راه راه را با افتخار بپوش.
.
.
.
... فقط خوب زندگی کن.
فقط زندگی کن
پ ن 4: دارم به شروع تازه فکر میکنم... خیلی غصه دارم ولی با همه ی غصه ها دوست دارم به شروع تازه فکر کنم... دلم می خواد بتونم برای زندگیم نقشه های کوچیک و بزرگ داشته باشم و نه فقط به حرف که عمیقا امید داشته باشم که می تونم روزهای خوبم رو بسازم و حالم خوب باشه...