دلم زیارت می خواد...
فردا روز آخر ماه صفر هست و فردا شب، شبِ اولِ ربیع هست... امشبِ شبِ شهادتِ امام رضاست... امام رعوف... غریب الغربا... یاد لحظه هایی افتادم که توی حیاط حرم امام رضا بغضم ترکیده...
اما دیگه دلم می خواد وقتی میرم زیارت بغضم از شادی باشه... با دستی پر برم... با دلی شاد برم... با لبخندی گنده و کشدار بر لب برم زیارت امام رضا...
میاد ان شاالله زودِ زود روزی که به شکرانه ی تغییرات خوب و اتفاقات خوب برم زیارت ضامن آهو ... سبک بال و رها و عاشق برم پابوسش...
شاید بهترین زیارتی که تا به حال داشتم همون زیارتی باشه که توی تلخ ترین و سیاهترین روزهای زندگیم داشتم... وقتی اومده بودم از خونه بیرون و مامان هم دنبالم اومد بیرون و مقصدی نداشتم و مات و مبهوت راهی زیارتش شدم ... پناهم داد... فرصت داد و من؟ قدر ندونستم...
خدایا به حرمت همه ی عزیزان زائر حرم امام رضا و امام حسین کمکم کن قدرشناس همه ی فرصت های زندگیم باشم و ازشون استفاده کنم... رشد کنم و جبران کنم اشتباهتم رو... عاقل شم... آرامش پیدا کنم... بخشیدن رو یاد بگیرم... خودمو ببخشم و خیر و برکت وارد زندگیم بشه...
دلم زیارت می خواد... خدایا روزیم کن...
- ۰ نظر
- ۱۶ آبان ۹۷ ، ۲۰:۴۶
- ۳۹۷ نمایش