شروع دوباره

کلمات کلیدی

۱۳ مطلب با موضوع «فیلم هایی که می بینم....» ثبت شده است

A Walk to Remember

۰۲
شهریور

  A Walk to Remember یه فیلم فوق العاده عالی که حتما باید دید. یک فیلم رمانتیک زیبا و دوست داشتنی که می تونی بارها و بارها تماشا کنی و لذت ببری از معجزه ی عشق...

داستان فیلم: 

لندن کارترجوان جاه طلبیست که در شهری کوچک در ایالت ویرجنیا به همراه مادرش زندگی می کند، در مدرسه قرار می شود برای جشن مدرسه نمایشی را جمعی از شاگردان آن بازی کنند که از قضا لندن به همراه دختر کشیش آن شهر جیمی سالیوان نقشی را در مقابل هم دارند و مجبور می شوند با یکدیگر به تمرین نمایش بپردازند. جیمی دختری نسبتاً مذهبی و پایبند به اخلاقیات است و به همین منظور زیاد مورد توجه لندن قرار نمی‌گیرد، اما رفته رفته رابطه آنها به عشق تبدیل شده و سرنوست آن ها به هم گره می خورد .....

بازی Shane West و Mandy Moor در نقش لندن کارتر و جیمی سالیوان عالی بود. 

  • لیلی

Heidi

۱۸
ارديبهشت

بعد از ظهری فیلم Heidi محصول مشترک سویس و آلمان که سال 2015 ساخته شده بود رو دیدم. عالی بود . ساده و دلنشین و پر از رنگ و طبیعت زیبا و حسِ خوبِ زندگی ... و چه بازیگرای خوبی... یه هایدی ناز و تو دل برو، که داستان هایدی رو برای من دوست داشتنی کرد. حالا با دیدن این فیلم می تونم بگم که واقعا هایدی جز داستان های محبوبِ من هست..



1. فیلم "هایدی" محصول 2015 سیزدهمین نسخه تصویری ساخته شده از رمان مشهور "هایدی" (نوشته "یوهانا اشپیری" نویسنده سوئیسی داستان های کودکان) با بودجه 9 میلیون دلاری با سرمایه گذاری مشترک سوئیس و آلمان است.


2. "سال های خانه به دوشی و یادگیری هایدی" (که معمولاً به اختصار "هایدی" نامیده می شود) نام رمانی اثر "یوهانا اشپیری" نویسنده سوئیسی است که نخستین بار در سال ۱۸۸۰ در قالب کتابی با نام «برای بچه ها و آنهایی که بچه ها را دوست دارند» نوشته شد. دو کتاب دنباله این داستان به نام های "هایدی بزرگ می شود" و "بچه های هایدی" توسط "چارلز تریتن" مترجم انگلیسی اثر اصلی، نوشته شدند.


3. یک منطقه توریسیتی در سوئیس به نام "هایدی لند" نام گذاری شده است.


+ وقتی دختربچه ی کوچکی بودم و حتی سال های بعدش هر وقت کارتون هایدی رو می دیدم یا وقتی کتابش رو خوندم، به خودم میگفتم چرا هایدی دوباره برگشت پیش پدربزرگش؟ من اگه جای هایدی بودم پیش کلارا می موندم ! الان هم دوست دارم ادامه ی داستان هایدی رو بخونم و ببینم وقتی بزرگ میشه هم از انتخابش راضی هست یا نه!


+ خب الان به جز دیزنی لند دوست دارم هایدی لند رو هم ببینم!

  • لیلی

La La Land

۱۴
ارديبهشت

La La Land رو دیدم و می تونم دوباره هم ببینم... Emma Stone و Ryan Gosling فوق العاده بودند... از نیمه ی دوم فیلم کاملا مسحور شده بودم و همه چیز فوق العاده بود. بازی ها ، موسیقی، طراحی صحنه و لباس ... همه چیز عالی بود.



لا لا لند سکانس ها و صحنه های زیبایی داشت که منو در خودش غرق میکرد.... لا لا لند قدرت جادویی رویا رو به تصویر میکشه و سکانس پایانی فیلم لبخند سباستین و میا ... نگاه سباستین به میا ... حالا حالا ها در ذهنم باقی میمونه...

  • لیلی

Mr. Skeffington 1944

۱۲
ارديبهشت

بعدازظهر با امیلی فیلم زیبای Mr. Skeffington 1944 با بازی Bette Davis رو دیدم. عالی بود. جز اون دسته از فیلم هایی که حتما دوباره می بینمشون! 




خلاصه داستان : “فنی ترلیسِ” محبوب و زیبا مجبور می شود برای نجات برادرش “تریپی” از اختلاص و دستگیری، با بانکداری یهودی و بزرگتر از خودش “جاب اسکفینگتون” ازدواج کند و…


پ ن: این اولین فیلمی بود که از Bette Davis می دیدم و خیلی هم دوست داشتم. یکی از برنامه هام اینه که امسال فیلم های مهمی که Bette Davis بازی کرده رو تماشا کنم.  چون جدای از اینکه بت دیویس از ستارگان و اسطوره های سینمای هالیود هست تا حدودی به من شبیه و در لیست role model هام قرار داره!


بت دیویس زن پیشرو و افسانه ای هالیوود

  • لیلی

Me Before You

۰۷
ارديبهشت

فیلم Me Before You رو دیدم... پارسال اولین و تنها رمانی که خوندم کتاب من پیش از تو، نوشته جوجو مویز بود که از پرفروش ترین های نیویورک تایمز هم هست. کتاب فوق العاده ای بود وقتی فصل اول و دوم رو که خوندمپ دیگه نمی تونستم بزارمش زمین و کمتر از دو روز تمومش کردم و بیشتر اوقات پر از بغض بودم و گاهی هم چشم هام خیس میشد از اشک هایی که بی اختیار می اومدند ... 

پ ن 1: فیلم Me Before You به اندازه ی خود کتاب تاثیر گذار و مسحور کننده نبود پس بهتره اول کتابش رو خوند و بعد فیلمش رو دید.

پ ن 2: ادامه ی رمان من پیش از تو با عنوان پس از تو هم نوشته شده ... پارسال خریدم ولی اصلا برام جالب نبود و بعد از گذشت چند تا فصل گذاشتمش کنار و نمومش نکردم و واقعا حیف از پولی که بابتش دادم!


پ ن 3: یکی از بهترین سکانس های فیلم سکانس آخر بود جایی که لوئیزا در پاریس در کافه ی مارکی داره نامه ی ویل و می خونه :

جسورانه زندگی کن.

در زندگی ات شجاعت به خرج بده.

تلاش خودت را بکن.

یک جا ننشین.

آن جوراب شلواری راه راه را با افتخار بپوش.

.

.

.

... فقط خوب زندگی کن.

فقط زندگی کن


پ ن 4: دارم به شروع تازه فکر میکنم... خیلی غصه دارم ولی با همه ی غصه ها دوست دارم به شروع تازه فکر کنم... دلم می خواد بتونم برای زندگیم نقشه های کوچیک و بزرگ داشته باشم و نه فقط به حرف که عمیقا امید داشته باشم که می تونم روزهای خوبم رو بسازم و حالم خوب باشه...


  • لیلی

بعدازظهر امروز با مامان رفتیم سینما و سلام بمبئی دیدیم. بعد از خوندن این نقد  دلم خواست برم فیلم سلام بمبئی رو ببینم با اینکه دیگه داستان فیلم و فهمیده بودم و منتقد گرامی پایان داستان را گفته بود، تصمیم گرفتم برم سینما و البته نقد زیبای امیر قادری  هم کمک کرد که خیلی زود این تصمیم اجرایی بشه و این شد که با اینکه امیلی نیومد دوتایی با مامان رفتیم سینما فرهنگ و سلام بمبئی رو دیدیم. مامان پایان فیلم رو دوست نداشت و گفت این فیلم رو نمیشد توی خونه ببینم... خب جدیدا روحیه ی مامان خیلی حساس شده و اصلا تحمل غم و تلخی و بیماری رو نداره و پایانِ سلام بمبئی چیزی نبود که مامان دوست داشته باشه ....


در رابطه با سلام بمبئی نظرم کاملا موافق امیر قادری هست... فیلمی پر از رنگ و عشق و ستایش زندگی و بازی فوق العاده خوب دیا میرزا... من که عاشق این دختر شدم بس که دوست داشتنی بود... به امیلی می گفتم به خاطر بازی خوبش می تونم دوباره برم سلام بمبئی رو ببینم... اصلا از همون جایی که علی گذاشت و رفت فبلم، فیلم شد! 


  • لیلی

امشب آآآآدت نمی کنیم را با امیلی تماشا کردیم... فیلم خوبی بود ... میشه دوباره دید ... میشه ازش یاد گرفت ... داستانی درباره ی شک و سو ظن - قضاوت های عجولانه - پنهان کاری و خیانت و ...

یه فیلم خوب با بازی های زیبا از هدیه تهرانی - ساره بیات - پانته آ پناهی و حمیدرضا آذرنگ و محمدرضا فروتن 

  • لیلی

جامه دران

۱۰
آبان

با بلند شدن شب ها، ترس ها و نگرانی های منم داره بلند تر و بلند تر میشه ... وقت هایی که فکر و خیالام ره به جایی نداره و غصه هام پر رنگ میشه، سر درد و افسردگی میاد سراغم... از دیشب تصمیم گرفتم برای رهایی از این همه نگرانی و تنهایی بشینم فیلم ببینم...  البته گزینه اولم کتاب خوندن بود ولی خب حوصله ی زیاد می خواد کتاب خوندن که من فعلا ندارم ... اول به سریال هایی که برای دیدن تو نوبت گذاشتمشون فکر کردم ... Prison Break ! تازه سه قسمتش رو با امیلی دیدم ولی هنوز اونقدر درگیرم نکرده که بخوام بزارمش تو برنامه ی هر شبم!  "Once Upon a Time"  فصل جدیدش شروع شده و قراره با امیلی ببینیم ، Friends  هم همین طور ، بین انتخاب Outlander و House of Cards  بودم که تصمیم گرفتم فعلا تماشای فیلم های ایرانی رو بزارم تو برنامم! 


و این شد که دیشب فیلم جامه دران رو دیدم. یه فیلم کاملا آروم، با داستانی تکراری و روایتی ساده برای پر کردن زمان ... همین! شاید اگه بازیگران فیلم مثلِ مهتاب کرامتی و پگاه آهنگرانی رو دوست نداشتم حوصله ام خیلی زیاد سر می رفت و تا آخر فیلم هم نگاه نمیکردم ... البته فضا سازی فیلم رو هم دوست داشتم ولی فیلمی نبود که بخوام دوباره برم سراغش... فقط برای یک بار دیدن خوب بود.


  • لیلی

بادیگارد

۰۸
آبان

دیشب با امیلی بادیگارد رو دیدم ... درسته که مثل ِ بار اول نفسم بند نیومد ولی بیشتر فیلم رو با بغض دیدم و بعضی از سکانس ها رو دوست داشتم دوباره میدیدم که امیلی نزاشت و رفتیم سراغِ قسمت های ویژه و معرفی کارگردان،بازیگران، فیلمبرداری و موسیقی رو دیدیم و خیلی هم جالب بود..

من سینمای حاتمی کیا رو دوست دارم... زیاد هم دوست دارم ... گزارش یک جشن رو پردیس زندگی و چ رو سینما فرهنگ تو روزای جشنواره ی فیلم فجر همراه با حاتمی کیا دیدم و بادیگارد رو هم سینما فرهنگ با پرویز پرستویی عزیز تماشا کردیم و روز و شبای پر خاطره ای برام بودند ... 


- یکی از موارد جالب پشت صحنه ی بادیگارد بازیگردانی مریلا زارعی بود که چقدر جدی و سختگیر بود و یاد مصاحبه ی شب شیشه ایش با رضا رشید پور افتادم ... چقدر زمان سریع میگذره ... چقدر همه چیز با سرعت در حالِ تغییره .... 

  • لیلی

امشب یه فیلم فوق العاده مهیج رو دیدم... The Walk (بند باز) ماجرای واقعی راه رفتن فیلیپ پتی بر روی سیم متصل بین برج های " مرکز تجارت جهانی " در سال 1974 ... 

داستانی واقعی در باره ی قدرت اراده ی بی نهایت انسان که می تونه هر غیر ممکنی رو امکان پذیر کنه و معجزه ی باور رویا و ایمان به موفقیت و تلاش برای تحقق لحظه های زیبا و با شکوه از اراده ی آدمی که نشون میده خواستن، توانستن است... 



پ ن : فکر نمیکنم دوباره این فیلم و تماشا کنم ... دیدن دوباره ی اون همه صحنه ی نفس گیر فعلا از ظرفیتم خارجه ... با اینکه می دونی همه چیز ختم به خیر میشه ولی من دلش رو ندارم و می خوام همین حس و حال توی ذهنم باقی بمونه ...

  • لیلی