شروع دوباره

کلمات کلیدی

رها شدن-1

شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۰۲ ب.ظ

می خوام توی این روزهای پایانی سال96، بعد از سال ها، امشب از بزرگترین عقده و رنج زندگیم بنویسم... از دارایی ارزشمندی که وجودش بیشتر وقت ها برام پر از حسرت و بغض بوده... که سهم زیادی در ناکامی های همه ی این مدت من داشته... از "مادرم" بنویسم که از مادری هاش خیلی کم یادمه... 
از دوران کودکی که همش در حال مقایسه ی من با دختر داییم بود و دوست داشت من شبیه اون باشم تا همین لحظه که من و با خودش مقایسه میکنه و نمیتونه پیشرفت و موفقیتم رو ببینه... مادری که دوستم داره ولی خیر خواهم نبوده و نیست... مادری که زخم های بدی زده و منو بدجوری اسیر خودش کرده... اسیر عقده ی مادر و در حسرت آغوش مادر... همراهی و حمایت مادر... 

خیلی سخته نوشتن از زخم هایی که مسبب اون "مادر" باشه... خیلی سخته... 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۱۲/۱۹
  • ۲۹۵ نمایش
  • لیلی

حسرت

رنج

زخم

عقده

مادر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی